نازک تر از نسیم...زلال تر از باران...

به نام تک میکانیک قلب های تصادفی

نازک تر از نسیم...زلال تر از باران...

به نام تک میکانیک قلب های تصادفی

همش تموم شد

سلام دوستان گلم خوبید؟ من که توپم راستشو بخواهید نظراتتون خیلی کمکم کرد یعنی از حرفاتون عبرت گرفتم حالا میخوام براتون توضیح بدم چرا !!!!!!؟؟؟؟؟؟؟؟؟....

من دو شب پیش یعنی یکشنبه شب تصادف کردم  و از ساعت ۱۱ شب تا ۳:۲۰ دقیقه تو بیمارستان بودم ......

زانوی پای داستم و پهلوی راستم و مچ دستم و یه قسمت از پای چپم آسیب دیده

ولی از همه اینا گذشته حدس بزنید چی شد .........

وقتی فرداش زنگ زدم به عشقم ...........................................................

کم مونده بود از پشت تلفن منو خفه کنه !!!!!!!‌        خیلی ناراحت شد   

و برای اولین بار خودش گفت باید ببینمت منم کار داشتم و باید میرفتم بیمارستان بعد پزشکی قانونی و بعد هم کلانتری و در ضمن اینکه من شب تا صبح هم از درد خوابم نبرده بود و حسابی خسته بودم ولی با همه این مشکلات من قول کردم که فقط برای ۱۰ دقیقه ببینمش  و برای ساعت ۸:۳۰ شب قرار گذاشتیم  

ساعت ۸:۱۵ بود که من رفتم طرف محل قرار و سر راه یه گل براش خریدم که اگه عصبانی بود نظرش عوض بشه خلاصه بالاخره من گلمو دیدم  

میشد از چشماش خوند که چه حسی داره

دیگه نه به اون پسر حسادت میکنم نه از زندگی سیرم  

فقط میدونم الان حکیمه بهترین و عزیز ترین کس منه یعنی لیلی من مجنون   و مطمئنم به خاطر خودمون بونه میگرفت    

الهی محمدش فداش شه

نظرات 3 + ارسال نظر
مهناز سه‌شنبه 20 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 11:20 ب.ظ http://ziggy.blogsky.com/

خیلی خوشحالم که تو در حال حاضر خوبی .......ولی یه چیزی معلوم هست ساعت یازده شب شما چرا بیرون از خونه بودی ؟محمد این خوب نیست اصلا ....در ضمن امیدوارم زودتر خوب بشی همسایه عزیزو دیوار به دیوارم ....هر چیزی رو هم در حد اعتدال نگه دار ..موفق باشی
راستی ایول به خودم که اولین نظر را دادم

سلام مهناز جون خوبی همسایه؟
گلم من و یکی از دوستام شب برای صرف شام مهمون یه بنده خدا بودیم (راننده موتور) و بعد از صرف شام و ....... داشتیم بر می گشتیم خونه که اون اتفاق افتاد

کاظم چهارشنبه 21 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 07:26 ق.ظ http://lonlyviolon.blogsky.com

خوشحال از این دیدارم
و ناراحت از تصادف
امیدوارم که حالت خوب شده باشه
صدمه جدی که ندیدی ؟
مراقب باش
که کسی منتظر توست

مهناز چهارشنبه 21 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 02:03 ب.ظ

مرسی محمد ..که تو این قدر همسایه خوبی هستی و جواب دادی ....بهر حال سعی کن شب ها دیر به خونه برنگردی ...شب هاخیلی ناامن ...حتی برای مهمونی ...
همسایه دیوار به دیوار شما مهناز

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد