نازک تر از نسیم...زلال تر از باران...

به نام تک میکانیک قلب های تصادفی

نازک تر از نسیم...زلال تر از باران...

به نام تک میکانیک قلب های تصادفی

مهربانا!
با فروغ نگاهت، واژه های جانم، زیباترین ترانه ی عشق و شکر گزاری را تنها برای تو می سرایند و جام دیدگانم از اشک نیاز من و مهر تو لبریز می گردد و من تنها با نوشیدن جرعه ای از سرچشمه ی بیداری نماز از تو می خواهم که هیچگاه نعمت عافیت، صبوری و امید را از زندگانیم نستانی.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
همه ی ما مقصدی داریم. به دقت انجام دادن کاری که در هر لحظه می دانیم چطور انجامش دهیم، به زندگی های ما شکل می دهد.
***
معیار ارزیابی زندگی تو آنچه می اندوزی نیست، بلکه آنچه بخشش می کنی است.
رمز استغنا تمرکز نکردن بر چیزهایی است که نداری و تمرکز کردن بر قدردانی از آنچه هستی و آنچه انجام می دهی است.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
عشق الهی
 
خسته ام از تنهایی
                            مانده ام از درد جدایی
توی این دنیا
         اونجایی که آدما
به دنبال یه لقمه نونن
                          تا گرسنه نمونن
چشماشونو هم میذارن
                              تا عاشقی رو نبینن
من در پی دلدارم
                            تا نفس تو سینه دارم
دنبال عشقم می گردم
                                 تا یه روزی پس بیفتم
وقتی که پیداش کردم
                                صاحب عشقش کردم
دست توی دستش میدم
                             قلبمو بهش میدم
بهش می گم
                               دوستت دارم همیشه
بی عاشقی نمیشه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
داغ تنهایی
 
آنقدر با آتش دل، ساختم تا سوختم
بی تو ای آرام جان، یا ساختم یاسوختم
سرد مهری بین، که کَس بر آتشم آبی نزد
گر چه همچون برق از گرمی سراپا سوختم
سوختم اما نه چون شمع طرب در بین جمع
لاله ام، کز داغ تنهایی به صحرا سوختم
هچو آن شمعی که افروزند پیش آفتاب
سوختم در پیش مهرویان و بی جا سوختم
سوختم از آتش دل، در میان موج اشک
شور بختی بین، که در آغوش دریا سوختم
شمع و گل هم هر کدام از شعله ای در آتشند
در میان پاکبازان من نه تنها سوختم
جان پاک من «رهی» خورشید عالمتاب بود
رفتم و از ماتم خود، عالمی را سوختم
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
مقام عشق بنازم که نیش بر رگ لیلی
زنند و از رگ مجنون خسته خون به در آید
***
ما را چو روزگار فراموش کرده ای
یارا شکایت از تو انم یا ز روزگار؟
***
نه بوسه ای، نه شکر خنده ای، نه دشنامی
به هیچ وجه، مرا روزی از دهان تو نیست
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

http://i13.tinypic.com/2a99y4k.jpg

http://i12.tinypic.com/48entp3.jpg

.

 

.

http://i8.tinypic.com/25oupmu.jpghttp://img.photoamp.com/i/ihYvmjG.jpg


 

اجازه هست عشق تورو تو کوچه ها داد بزنم ؟
رو پشت بوم خونه ها اسمتو فریاد بزنم؟
اجازه هست مردم شهر قصه مارو بدونن
اسم منو عشق تورو توی کتابا بخونن
اجازه هست که قلبمو برات چراغونش کنم


پیش نگاه عاشقت چشمامو قربونیش کنم
اجازه می دی تا ابد سر بزارم رو شونه هات
روزی هزارو صد دفعه بگم که می میرم برات
اجازه می دی که بگم حرف عاشقانه هام تویی
دلیل زنده بودنم درد ترانه هام تویی
اجازه  دارم به همه بگم که تو مال منی
 ستارها اینو میگه که تو اقبال منی 
اجازه هست جار بزنم بگم چه قدر دوست دارم
بگم می خواهم بخاطرت سر به بیابون بذارم

 


اجازه تو دست تو اجازه من دست تو
خنده من خنده تو شکست من شکست تو

آره عزیز اجازه هست قصه ام را با انتظار با تو ادامه بدم ؟! 

منتظرم به قاصدک از تو خبر بیاره
به قاصدک که با خودش عطر تنه تو داره
بیاد و همراه خودش تو این شبای بی کسی
خورشید چشمای تو رو تو اینه ها بیاره
بودن تو مثل نفس نبودنت مثل مرگ

 بی تو یه برگ زخمی ام اسیر دست اجل
یه نیمه جونم تو بیاتو بیا که از تو جون بگیرم
یه بی نشونی که می خوام از تو نشونه بگیرم
حالا که تمومه لحظه هامو انتظار تو پر کرده برگرد
وای ازاین لحظه هایی که توی انتظارت دلم بی تو سرکرد


تومثل یک معجزه ی حقیقی
تو لحظه های بیم و نا امیدی
که در غروب آخرین دقایق
از آسمون به داد من رسیدی
من آخرین امید این نگاهو
به لحظه ی اومدن تو بستم
بیا که در نهایت صداقت
به انتظار دیدنت نشستم


 

 

 

www.salijoon.org   عکس های عاشقانه

 

وقتی چشمام پر اشکه وقتی قلبم بی قراره
وقتی پابه پای ابرا چشم من بارون می باره
وقتی مثل یه پرنده میرم و گوشه می گیرم
وقتی با نبودن تو توی هر لحظه می میرم
با یه حس عاشقونه انتظار تو رو دارم
من یه ماهی تو یه دریا تو که نیستی بی قرارم بی قرارم

وقتی خواب تو می بینم خواب عاشقونه ی تو
وقتی که قطره ی اشکو می بینم رو گونه ی تو
وقتی قلب عاشقم رو پیش پای تو می ذارم
وقتی که بلور اشکو واسه تو هدیه می یارم
با یه حس عاشقونه انتظار تو رو دارم
من یه ماهی تو یه دریا تو که نیستی بی قرارم

تو که نیستی تو که نیستی قلب عاشق بی قراره
آرزوی تو رو داشتن باز تو رو یادم می یاره
تو بدون که بی تو هرگز شب من سحر نمی شه
جز تو چشمام واسه هیچکس نمی باره تر نمی شه
هنوزم حس نیازت از تو قلب من نرفته
کاش بدونی کاش بدونی زندگی بی تو چه سخته

 

تنهاکسی که قلبت وپس نمی داد
برای دوست داشتن تو فرصت رو از دست نمی داد
اینو بدون اون غریبه من بودم
توقعم زیاد بود برای تو کم بودم
به رسم بی وفایی دل به نگام نبستی
به خاطر غرورت زدی من و شکستی
دلم داره می سوزه از این همه دورویی
قند تو دلت اب می شه چقدر بی چشم و رویی
این و بدون برای من دنیا به اخر رسیده
دل غریب و بی کسم از عشق تو خیر ندیده
خدا کنه که نفرینم دامنت و بگیره
با هم برابر می شیم وقتی دلت بمیره
برو هواتو ندارم برام یه خط قرمزی
حتی دیگه نمی خوامت برای من بی ارزشی

یکی بود یکی نبود یه دروغ کهنه بود

یکی موند یکی نموند حرف راست قصه بود

یکی موند با غصه ها،به غم عشق مبتلا

یکی رفت چه بی وفا،با دو رنگی آشنا

اونکه موند ریشه پوسوند،دلشو غصه سوزوند


نالش از دیوه نبود،پشتشو دوری شکوند

زیر آوار جفا دل دادش به هر بلا

با همه عشق و وفا راهی شد تو قصه ها

اونکه موند یه قصه ساخت اما هی هستی شو باخت

قصه ها به سر رسید ،اون به عشقش نرسید

هیشکی خوابشو ندید،گل یادشو نچید


گم شدش تو قصه ها،توی شهر عاشقا
.

به ساده ها . توجه ای متواضعانه به هر آنچه که

در رویاهای کودکانه آموختم به چیزی که به من تعلق ندارد فکر نکنم اما ناگهان او همه ی فکرم شد

 

 

 
 

عشق نمی پرسه عشق نمی پرسه تو کی هستی؟ عشق فقط میگه: تو ماله منی . عشق نمی پرسه اهل کجایی؟ فقط میگه: توی قلب من زندگی می کنی . عشق نمی پرسه چه کار می کنی؟ فقط میگه: باعث می شی قلب من به ضربان بیفته . عشق نمی پرسه چرا دور هستی؟ فقط میگه: همیشه با منی . عشق نمی پرسه دوستم داری؟ فقط میگه: دوستت دارم

 
 
 
من از ساعت متنفرم از این اختراع عجیــب بشر که جای خالـــــــــی حضور تو را به رخ دلتنگــــــــی های من می کشد
 
    
نمی دونم که چرا هر وقت به تو می رسم ، نمی توانم از تو بگویم. برای گفتنت واژه کم می آورم. به هر حال ، بدان که بیشتر از این حرف ها و واژه ها برایم معنا می دهی
 
همه زیبایی های بی پیرایه ازعشق سرچشمه می گیرند،اماعشق از چه چیز سرچشمه می گیرد؟ عشق از جنس چیست ؟ این فرا طبیعی از کدامین طبیعت جاری شده است؟ زیبایی زاده ی عشق است. عشق زاده ی توجه و اعتناست ، توجه ای ساده به ساده ها . توجه ای متواضعانه به هر آنچه که متواضع و بی پیرایه است . توجه ای زنده به همه ی زندگی ها
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد